خلاصه داستان: روزاریو شب را با جسد مادربزرگش می گذراند در حالی که او منتظر آمدن آمبولانس است، در هنگام بارش شدید برف، روزاریو مورد حمله موجودات ماورایی قرار می گیرد که کنترل بدن مادربزرگش را به دست گرفته اند.
خلاصه داستان: یک مادر مجرد، ساعت های طولانی در روز کار می کند تا دختر بیمار خود را در بیمارستان نگه دارد. یک روز، مردی مرموز به در خانه او می رسد و به او پیشنهاد می کند در ازای مبلغ قابل توجهی در ترجمه یک کتاب قدیمی کار کند.
خلاصه داستان: سه فیلمساز مشتاق برای فیلمبرداری مستندی درباره شیوع مرموز طاعون به دهکده ای دورافتاده سفر می کنند. دولت شهر را به یک منطقه ممنوعه اعلام کرد و شایعاتی در حال گسترش است که بیماری ناشی از یک شیطان باستانی است. گروه فیلم تمام تلاش خود را می کنند تا حقیقت را آشکار کنند، حتی اگر به قیمت جانشان تمام شود.
خلاصه داستان: گروهی از مبارزان عدالت اجتماعی در تلاش برای تبرئه یک مرد بی گناه، به یک اردوگاه متروکه در جستجوی یک قاتل زنجیره ای حمله می کنند. اما، یک به یک، آنها حذف می شوند تا زمانی که فقط یک نفر در برابر قاتل پرکار باقی می ماند.
خلاصه داستان: در دهکده ای دورافتاده در جزیره کارپاتیا، دختری خجالتی بزرگ می شود تا از یک گونه جانوری گریزان به نام اوچی می ترسد. اما هنگامی که او متوجه می شود که یک بچه زخمی اوچی جا مانده است، در تلاش برای آوردن او به خانه فرار می کند.
خلاصه داستان: هفت مرد ربوده شده و توسط ربوده کنندگان نقابدار مرموز نگهداری می شوند. همانطور که راز پشت اسارت آنها آشکار می شود، آنها باید مسیر خود را تعیین کنند: یکی از آنها را برای مرگ انتخاب کنند، یا جهش ایمان را انجام دهند، ممکن است راه دیگری برای نجات همه آنها وجود داشته باشد.
خلاصه داستان: برنامه های یک خانواده حومه شهر در دهه 1960 زمانی که آنها را به املاک یکی از بستگان متوفی فرا می خوانند، قطع می شود، جایی که آنها شروع به کشف رازهایی می کنند که در این مکان وجود دارد - اتفاقات عجیب، آیین های باستانی، و نقاشی های شوم روی دیوارها.
خلاصه داستان: یک زن موهاوک به عنوان تأثیرگذار رسانه های اجتماعی استخدام می شود اما در یک بازی مرگبار گربه و موش گرفتار می شود زیرا مجبور می شود برای حفظ میراث مردمش از منافع شرکت ها به جنگ برود.