خلاصه داستان: یک مادر مجرد، ساعت های طولانی در روز کار می کند تا دختر بیمار خود را در بیمارستان نگه دارد. یک روز، مردی مرموز به در خانه او می رسد و به او پیشنهاد می کند در ازای مبلغ قابل توجهی در ترجمه یک کتاب قدیمی کار کند.
خلاصه داستان: ادی و ونوم در حال فرار از دست موجودات زمینی و فضایی هستند که قصد نابودیشان را دارد و در نهایت مجبور می شوند تصمیمی بگیرند که شاید آخرین پرده در داستان همراهی ونوم و ادی با هم باشد