خلاصه داستان: برترام پینکوس مردی است که مهارتهای مردمیاش جای تامل دارد. وقتی پینکوس به طور غیرمنتظره ای می میرد، اما پس از هفت دقیقه به طور معجزه آسایی زنده می شود، از خواب بیدار می شود و متوجه می شود که اکنون توانایی آزاردهنده ای برای دیدن ارواح دارد.
خلاصه داستان: موریل و همسرش لی در شرف شروع یک زندگی جدید درخشان هستند که با آمدن برادر لی به هم می خورد. موریل وارد یک زندگی مخفیانه می شود، با اسب های مسابقه قمار می کند و عشقی را که هرگز فکرش را نمی کرد کشف می کند.
خلاصه داستان: یون گاب، یک افسر خوشقیافه در قصر، توسط موجودی به نام ایموگی تسخیر میشود. این موجود به یوری، دختری که اولین عشق یون گاب بوده، ارتباط دارد. یوری نوهی یک شمن معروف است، اما نمیخواهد واسطهی ارواح باشد و بهجای آن، عینکسازی میکند. ایموگی برای رفتن به بهشت به بدن او نیاز دارد، اما یوری مخالفت میکند
خلاصه داستان: هیون جونگ، بدنساز سابق و صاحب ورزشگاه، به می ران، زنی دلشکسته کمک می کند تا زندگی و بدن خود را بازسازی کند. همانطور که با هم تمرین میکنند، پیوند غیرمنتظرهای را تشکیل میدهند که به آنها کمک میکند تا در کنار یکدیگر بهبود پیدا کنند، رشد کنند و با چالشهای زندگی روبرو شوند.
خلاصه داستان: ابریل به آرژانتین می رود تا مزرعه خانوادگی خود را از خریدن توسط سابقش نجات دهد. اما وقتی نیروهای خارجی مزرعه را تهدید می کنند، این زوج باید با هم جمع شوند و در این روند عشقشان را دوباره برانگیزند.
خلاصه داستان: پس از بازگشت به دفتر در یک برنامه ترکیبی، دو همکار که تنها با نامهای خانم دوشنبه و آقای سهشنبه شناخته میشوند، شروع به ارسال یادداشتهای دوستانه میکنند که جرقههای عاشقانهای را در دفتر ایجاد میکند.